تيرماه 1377: پياده روي و كوهپيمايي در البرز شرقي (شاهرود تا گرگان)
نوشته شده توسط ”اسماعيل سالم“
اوايل تيرماه بود. براي ديدن نمرههاي درس زبان تخصصي به ساختمون دانشكده نساجي رفته بودم. تمام بر و بچههاي پليتكنيكي اين ساختمون رو با گروه زبان در طبقة آخرش ميشناسن. خلاصه بعد از گرفتن نمره اومدم راه بيفتم كه ديدم چند تا از بچهها دارن در مورد يه اردوي كوهپيمايي صحبت ميكنن. از يكيشون كه قبلاً دورادور باهاش سلام عليك داشتم (مجتبي طاووسي كه از بچههاي دانشكده نساجي و همورودي خودم (76) بود جريان رو پرسيدم. گفت كه امروز عصر يه اردوي كوهپيمايي شروع ميشه كه قراره از شاهرود تا گرگان رو پياده برن. پس از پرسيدن در مورد چند و چون برنامه، هزينه و ...، فهميدم كه ظاهراً نهاد نمايندگي رهبري با همكاري چند تا از بچههاي بسيج دانشگاه قراره اين اردو رو برگزار كنن. برنامه برام خيلي جذاب بود و وسوسه شدم كه برم اما چون قضيه يكدفعهاي پيش اومده بود آخرش از رفتن منصرف شدم. بعداً بچهها (به خصوص احمد طاهري از بچههاي بسيج و از ورودي هاي 72 هوافضا) خاطرات جالبي را از مسير تعريف ميكردن كه گفتنش خالي از لطف نيست.
ظاهراً بيشتر از 100 نفر در اردو شركت كرده بودن اما به دليل اشتباه راهنماها و برخورد گروه به جنگل، گروه راه را گم كرده بود. حتي تجهيزات همراه گروه مثل بيسيمها هم به درد نخورده بود و تنها تونسته بودن براي حفظ روحية گروه اقدام به تيراندازي هاي متفرقه در شب بكنن. يادمه مهدي قزلي (ورودي 76 مكانيك) تو اردوي بعدي ميگفت كه نوعي يأس در گروه افتاده بود و هيچ روزنه اميدي براي پيدا كردن راه نبود و شب هم نزديك. بچهها شب سختي را پشت سر گذاشتن با تجربياتي از جنس ديگر. نماز خواندن به چهار جهت (به دليل محصور شدن در دره، عدم توانايي در جهتيابي به دليل مهآلود بودن و بعد تاريك شدن هوا و همينطور نداشتن قطبنما) و توسل به تمام نيروهاي متصور ذهني از جمله تجربياتي است كه فقط در اين قبيل سفرها به دست ميآد. مهدی قزلي ميگفت كه بچهها اون شب چنان دعاي توسلي خوندن كه در عمرشون بيسابقه بود. خلاصه فرداش گروه بعد از پرسه زدن بعضي از افراد، راه را پيدا كرده بود و خلاصه اردوي سختي را به اتمام رسانده بودند. اما تجربه اين قبيل سفرها نشون داده كه لذت چنين سفرهايي در سختيهاشه چرا كه آدم رو متوجه نعمتهايي ميكنه كه هميشه ازشون غفلت داشته مثل آفتاب، امنيت، راحتي زندگي و منزل، متحد بودن، سلامتي بدن، بودن در كنار خانواده و هزاران هزار نعمت ديگه كه تا آدم از دستشون نده قدرشون رو نميفهمه. اميدوارم قدر اين نعمات رو قبل از اينكه از دستشون بديم بفهميم.
Comments powered by CComment